✿مجله اینترنتی کفشدوزکـ✿

آموزش اصول وبلاگ نويسي براي مادرها و پدرها – قسمت اول

1390/12/11 23:22
نویسنده : قاصــــــدك
1,247 بازدید
اشتراک گذاری

 

بيست سال پيش هر کسي که مي خواست روزهاي کودکي خودش را مرور کند، آلبوم عکس خانوادگي را براي هزارمين بار ورق مي زد و همين کار يکي دو ساعت، همه خانواده را دور هم جمع مي کرد. هميشه هم چند تا سوال بود که از مادر يا پدر مي پرسيديم: "راستي تا چند سالگي شير خوردم؟ يادت مي آيد وقتي به حرف افتادم، اولين کلمه اي که گفتم چه بود؟ من زياد گريه مي کردم، نه؟ بچه شلوغي بودم؟ کتک هم خوردم؟! راستي واکسن هايم را به موقع زديد؟".

اما حالا شرايط عوض شده. آلبوم ها ديجيتالي شده اند و آدم ها کم حرف تر. حالا خيلي از پدر مادرها نه تنها براي بچه هاي تازه متولدشان که حتي براي جنين دو سه ماهه هم وبلاگ درست مي کنند. تعداد اين وبلاگ ها هم هر روز بيشتر مي شود. مادرها هم هر روز با ذوق و شوق بيشتري در صفحات اين وبلاگ هاي شخصي، خاطره و هزار نکته خواندني مي نويسند. اما نوشتن در اين صفحات مثل هر کار مهم ديگري، اصول و قائده هايي دارد.

 

مهران بهروزفغاني

 

• هر روز بنويسيد

در دوران بارداري، روند مراقبت هاي بهداشتي و پزشكي را هر روز بنويسيد تا وقتي كودكتان خواندن ياد گرفت و خواست نوشته هايتان را مرور کند، بداند چقدر به سلامت خودتان و او توجه داشته ايد. به اين ترتيب او با نوشته تان ارتباط برقرار مي کند و مي فهمد شما که به سلامت خودتان اينهمه توجه مي کرديد، پس مراقب سلامت او هم بوده ايد.

• به جاي آه و ناله، مثبت بنويسيد

خيلي از مادرها اهل درددل کردن هستند. حالا که وبلاگ نويسي را تجربه و تمرين مي کنيد، فضاي نوشتن را غمگين نکنيد. جنين و يا کودک شما حتي اگر متوجه احساس غمگين شما بشود! واقعاَ فکر مي كنيد کاري از دستش برمي آيد؟ پس به جاي نوشتن درددل ها و حرف هايي که بايد به يک روانشناس يا روانکاو بگوييد، نوشته تان را گرفتار آه و ناله نکنيد. خب بچه داري سخت است، بي خوابي و بدحالي و هزار جور سختي دارد، تازه هزار نفر از اعضاي دور و نزديک خانواده در کار کودکياري شما دخالت مي کنند، حرف بي مورد مي زنند، حتي ممکن است شما را متهم کنند که بچه داري نمي دانيد! اما اينها که غصه ندارد. آنها هم اول زندگي خيلي بيشتر از من و شما بي تجربه بودند، پس درددل نويسي براي بچه ها فقط اتلاف وقت است. خانواده اي که مثبت انديشي و مثبت نويسي را تمرين نکند و همه اش اهل آه و ناله باشد، فرزندي مثل خودش تربيت مي کند.

• با کلمه هاي ساده، صميمي بنويسيد

براي نوشتن در وبلاگ از کلمه ها و واژههاي ساده و صميمي و در عين حال قابل فهم استفاده کنيد. شما قرار نيست در وبلاگ مربوط به کودک تان، با زبان حرفه اي و تخصصي مثل شغل تان مطلب بنويسيد. پس براي وبلاگ نويسي، دو کار مهم انجام بدهيد: اول اينکه، مثل بعضي نويسنده ها، خيلي ادبي و شاعرانه ننويسيد که خواننده فکر کند دارد يک متن ادبي و احساسي مي خواند. از طرفي دقت کنيد که واژههاي سنگين و غيرقابل فهم را کنار بگذاريد. دوم اينکه، قبل از نوشتن، به موضوع، کلمه ها و واژه ها خوب فکر کنيد. مطمئن باشيد اگر قبل از فشار دادن دکمه انتشار مطلب، يکبار ديگر حرف هاي تان را ويرايش کنيد، متن شسته و رفته تري از آب در مي آيد.

راستي يادتان باشد براي ساده و صميمي نوشتن، بايد کتاب و نوشته هاي خوب زيادي مطالعه کنيد. با اين کار هم اطلاعات بيشتري به دست مي آوريد، هم با واژه و کلمه هاي زيادي در زبان فارسي آشنا مي شويد. آينده هميشه متعلق به افرادي بوده که کلمه هاي بيشتري براي حرف زدن داشته اند. از طرفي وقتي کودک تان بزرگ شد، مي فهمد که شما پدر و مادر اهل کتاب و باسوادي هستيد. اينطوري بيشتر از هر دوست و آشنايي با شما مشورت مي کند.

 

• اين همه موضوع براي نوشتن

خيلي از وبلاگ ها تقريبا مطالب شبيه هم دارند اما شما تلاش کنيد درباره شگفتي هاي رفتار کودک تان بنويسند. مثلاّ روز اول سينه خيز رفتن و راه رفتن، نشستن و همه رفتارها.

• بيخودي دلواپس نباشيم

بدون تعارف بايد قبول کنيم که جهان به طور کلي، جاي خطرناکي است اما آنقدر هم بدبين نباشيم و بابت آينده فرزندان مان نترسيم و اين ترس را در وبلاگ مان هم منعکس نکنيم. نوشته سرشار از دلواپسي، فرصت زندگي را از خودمان هم مي گيرد چه برسد به فرزندمان که هزار تا آروز برايش داريم. به هر حال او، منظورم کودک دلبندتان است، بايد با تربيت درست شما، استقلال داشته باشد و خودش سرد و گرم زندگي را بچشد.

• آموزش معيارهاي انتخاب هر چيز خوب

بعضي مادران و پدران در وبلاگ از دلبندشان معذرت خواهي مي کنند و مثلا مي نويسند: "عزيز ماماني منو ببخش که کارهام طول کشيد و رنگ هديه اي که برات خريدم قشنگ نبود....". خب به جاي اين جمله و اين عذرخواهي که معلوم نيست چه منطق و استدلالي برايش داريد، از ملاک هاي خريد مناسب و خوب و رنگ مورد پسند و علاقه حرف بزنيد. او بايد ياد بگيرد که خريد خوب يعني چه؟ معيارهايش کدام ها هستند و ... . درباره رنگ ها و اثر رواني هر رنگ بنويسيد. يادتان باشد مطالب وبلاگ تان را هزاران پدر و مادر مي خوانند. پس نوشته شما جنبه آموزشي و تبادل تجربه هم دارد و فقط احساس نيست که خرج وبلاگ مي کنيد.

• مامان باز هم فرصت ندارد؟

اينکه والدين با بچه ها روراست باشند خيلي خوب است ولي به ياد داشته باشيد که وقتي مثلاَ مي نويسيم: "مامانيه بابا و مامان! فرصت نداشتم برات خريد بهتري کنم...."، او به طور خودآگاه مي فهمد که شما خيلي هم برايش وقت و فرصت مناسب صرف نکرديد، چرا؟ چون خودتان اعتراف کرديد که با عجله و هول هولکي چيزي خريدم وچه بسا در ميان رنگ ها هم بدترين رنگ را انتخاب کرده ايد.

• آدم بزرگ ها هم از آمپول مي ترسند

هنوز خيلي از پدربزرگ ها و مادربزرگ ها از رفتن به مطب پزشک و اين حرف دکتر که "براتون يه آمپول هم نوشتم"، مي ترسند، چه برسد به بچه هاي دلبند شما. اصلاَ ببينيد دوروبرتان بچه اي هست که وقتي روي تشکي سرد دراز مي کشد، تنش مور مور نشود و وقتي هم که مي فهمد خانم يا آقايي هر چند خوش اخلاق و بامزه مي خواهد سوزني را در تنش فرو کند، نترسد. پس توصيف بيش از حد جيغ و فرياد زدن بچه ها و گريه کردن آنها موقع واکسن زدن، آنطور هم که شما در وبلاگ مي نويسيد، جالب نيست. به جاي توصيف دلخراش اين صحنه ها، براي کودک دلبندتان توضيح دهيد که آمپول زدن چقدر در بهبودي بيماري ها مفيد و موثر بوده است. در ضمن فراموش نکنيد شما وظيفه داريد بچه ها را با خاصيت داروها آشنا کنيد، همين فرزند دلبند فردا که بزرگتر شد بايد کودکش را پيش همين پزشکان و آمپول زن ها ببرد.

• پدرها در وبلاگ بچهها کجا هستند؟

وبلاگ نويسي فقط وظيفه و کار مادرها نيست. پدرها هم بايد مشارکت کنند. بگذاريد راحت تر بگويم، وقتي فقط مادرها وبلاگ نويسي مي کنند، در حقيقت فقط يک نگاه در وبلاگ ديده مي شود. چه بسا اگر پدرها هم دست به کيبورد بشوند، نکته هاي جالب تر و دقيق تري درباره تربيت بچه ها بخوانيم. اصلاَ از اين گذشته مگر توجه به کودک ما، فقط وظيفه مادر است. حتي اگر پدرها خستگي و بي حوصلگي را بهانه کردند، شما مادر همه چيز تکميل بايد با زبان خوش وادارش کني تا او هم از زاويه نگاه يک پدر خوب و سختکوش، براي بچه اش و درباره او بنويسد.

• درباره رفتارها و کارهاي خودتان هم بنويسيد

بعضي پدر مادرها فکر مي کنند در وبلاگ فقط بايد درباره بچه شان بنويسند؛ اينکه امروز چه کار کرد، چقدر خوابيد، بيمار شد، وقتي شير خورد چه استفراغ جانانه اي(!) کرد و چه و چه. در حالي که حتماَ بايد درباره رفتارها، عادت ها، کارهاي روزانه مربوط به خودتان، ميهماني رفتن، کتاب خواندن، تماشاي فيلم و هزار کار ديگرهم بنويسيد تا وقتي کودک شما بزرگ تر شد و اين نوشته ها را به او نشان داديد، اطلاعات خوب و مفيدي درباره شما داشته باشد.

منبع:مجله شهرزاد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

fattaneh
16 اسفند 90 2:29
سلام
یه سوال دارم
خواهشا جوابمو بدین
وبلاگ باید به زبون بچه نوشته بشه یا پدر و مادر؟


به زبون هر دو نوشته میشه.
اما طبیعی تر اینه که پدر و مادر از زبون خودشون بنویسن
مامان سارا
22 اسفند 90 12:11
خيلي عالي بود. البته ديگر مطالب اين وبلاگ زيباست و حتما لينكتون مي كنم. لطفا به وبلاگ دختر من سارا كوچولو هم سر بزنيد و شما هم نظرتتون رو برام بنويسيد. خوشحالم مي كنيد